دعای عظم البلا
 
مرکز تخصصی معصومیه سلام الله علیها شهرکرد
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   


اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        





جستجو





موضوعات

  • همه
  • احکام
  • اخلاق
  • اطلاعیه
  • اعیاد شعبانیه مبارک
  • المپیاد
  • امامت مبارک
  • امتحانات
  • انفاق در راه خدا
  • ایام فاطمیه
  • بدون موضوع
  • بسیج
  • بهداشت
  • تاییدیه ایران داک
  • تبریک هفته پژوهش
  • تجلیل فعالان پژوهشی
  • ترجمه های نهج البلاغه
  • تسلیت
  • تلنگر
  • توان افزایی پژوهشی
  • تکنیکهای مقاله نویسی
  • جشن فارغ التحصیلی
  • جشنواره علامه حلی (ره)
  • جلسه توجیهی
  • جلسه دفاع
  • جلسه دفاع
  • جلسه دفاع در استان
  • جلسه هیات امنا
  • حدیث
  • حدیث
  • حدیث -اهمیت پژوهش
  • حدیث2
  • حضور طلاب در فضای مجازی
  • حکمت
  • خنده
  • دانش آموختگان
  • دفاع
  • دفاع پاان نامه
  • دفاع پایان نامه
  • دل نورانی
  • دهه کرامت
  • دومین جلسه دفاع
  • راه کارهای انتخاب موضوع
  • رتبه اول جشنواره علامه حلی (ره)
  • رسانه ومهدویت
  • رمضان
  • سلامت
  • سیاسی
  • شعر
  • شهادت
  • عضویت در گروه کوثر نت
  • عید غدیر
  • عید قربان
  • فرهنگ
  • فصلنامه
  • فصلنامه تخصصی
  • فصلنامه تخصصی
  • فلسفه اربعین
  • ماه رمضان
  • محرم
  • مداحی
  • مراحل نگارش مقاله
  • مسابقه
  • مسابقه
  • مسابقه
  • مشاوره
  • مشاوره
  • معرفی کتاب
  • معرفی کتاب
  • معرفی کتاب
  • مناسبتی
  • مناسبتی
  • مناسبتی
  • مهارت
  • مهارت افزایی کامبیوتر
  • میلاد کریم اهل بیت
  • نشریه
  • نشست
  • نشست علمی - پژوهشی
  • نشست پژوهشی
  • نشست پژوهشی
  • نشست پژوهشی
  • نقد
  • نمایشگاه
  • نیمه شعبان
  • هفته وحدت
  • هفته پژوهش
  • هفته کتاب
  • هفته کتابخوانی
  • هم اندیشی
  • هم اندیشی
  • همکاری حوزه ودانشگاه
  • وحدت حوزه ودانشگاه
  • ورودی زیبا
  • ولادت
  • پژوهشگر موق
  • پژوهشگر موق
  • چکیده پایان نامه
  • چکیده پایان نامه
  • چکیده پایان نامه 2
  • کارگاه
  • کارگاه
  • کارگاه تقویت مهارت پژوهشگری
  • کارگروه
  • کرسی آزاد اندیشی
  • کرسی اسفند ماه
  • کوثرنت
  • گامهای مقاله نویسی




  • Random photo

    شهید رحمان استکی




    دانشنامه سوره های قرآن

    سوره قرآن



    کد احادیث موضوعی

    حدیث موضوعی




      حکمت ۴ :   ...

     ناتوانی؛ آفت….شکیبایی ؛ شجاعت ….زهد؛ ثروت….وپرهیزکاری سپر نگهدارنده ی خود است.

    موضوعات: اخلاق  لینک ثابت



    [پنجشنبه 1399-03-08] [ 07:50:00 ق.ظ ]





      حکمت۲ :   ...

     آن که جان را با طمع ورزی بپوشاند خود را پست کرده و آن که راز سختی های خود را آشکار سازد خود را خوار کرده و آن که زبان را بر خود حاکم کند خود را بی ارزش کرده.

    موضوعات: اخلاق  لینک ثابت



     [ 07:49:00 ق.ظ ]





      حکمت ۱ :   ...

    در فتنه ها چنان شتر دو ساله باش؛ نه پشتی دارد که سواری دهد و نه پستانی تا اورا بدوشند.

    موضوعات: اخلاق, حکمت  لینک ثابت



     [ 07:48:00 ق.ظ ]





      نکات اخلاقی نهج البلاغه   ...

     


     

    زیست اخلاقی، یکی از نیازهای جدی انسان امروزی است که هر جامعه به تناسب فرهنگ حاکم بر آن تلاش کرده تا الگوی مناسبی برای آن ارائه کند. در جوامع اسلامی دو منبع قرآن و عترت، بهتر از هر دستورالعمل دیگری می‌تواند الگوی مناسب این نوع زیستن را ارائه کند. ویژگی‌های اخلاقی یک انسان مسلمان را می‌توان در جای‌جای نهج‌البلاغه مشاهده کرد. در این بحث که توسط دکتر دلشاد در کلاس‌های اخلاق علوی کانون فرهنگ و اندیشه (کفا) بیان شده، قواعد مدل زیست اخلاقی با مروری بر نهج‌البلاغه استخراج شده است. این قواعد بر حوزه‌های مختلف زندگی فردی، اجتماعی و سیاسی حاکم است.

    دو نوع مفهوم‌شناسی معروف درباره مفهوم اخلاق وجود‌دارد:

    اول، تعریفی که قدما ارائه داده‌اند و بر اساس آن، اخلاق، ویژگی و خصلت‌های درونی‌ای است که انسان آنها را به راحتی و بدون تکلف انجام می‌دهد. و شامل دو جزء است: فضایل و رذایل. با این تعریف، اخلاق یعنی پاک شدن از رذایل و متصف شدن به فضایل.

    در تعریف دوم که در عصر جدید ارائه شده، اخلاق همان رفتارهایی است که انسان باید آنها را داشته باشد.

    اما در نهج‌البلاغه تعریف اخلاق فراتر از این است؛ درنهج‌البلاغه اخلاق شامل شش بخش است: بینش‌ها، ارزش‌ها، گرایش‌ها، روش‌ها، کنش‌ها و گویش‌ها. از نگاه نهج‌البلاغه در یک زیست اخلاقی، انسان باید همه موارد فوق را اصلاح ‌کند.

    در نهج‌البلاغه تعریف اخلاق فراتر از این است؛ درنهج‌البلاغه اخلاق شامل شش بخش است: بینش‌ها، ارزش‌ها، گرایش‌ها، روش‌ها، کنش‌ها و گویش‌ها
    جایگاه اخلاق

    در خطبه 192 نهج‌البلاغه، امام‌علی(ع) می‌فرماید اگر قرار باشد ما در زندگی به چیزی تعصب بورزیم و ایستادگی کنیم و از آن عبور نکنیم، آن اخلاق است: «فَإن کانَ لا بُدَّ مِنَ العَصَبِیه.. فَلیکُن تعصُّبُکم لِمَکارمِ الْخِصالِ و مَحامِدِ الأفعالِ و مَحاسِنِ الأمورِ» 1

    نکته زیبا اینجاست که امیرمؤمنان(ع) اخلاق را فقط خصلت نمی‌داند. فقط رفتار هم نمی‌داند. خصلت هست، رفتار هست، فراتر از این هم هست. همان‌طور که در ادامه خواهیم دید که ایشان میدان اخلاق را خیلی وسیع و در تمام امور زندگی می‌بیند.

    «الّتی تفاضَلَت فیها المُجَداءِ و الْنُّجَداءُ مِن بُیوتاتِ العَرَبِ و یعاسیبِ القَبائِلِ» 2

    این سه چیز مواردی است که انسان‌های بزرگوار و شایسته در آن از هم سبقت می‌گیرند؛ یعنی اگر قرار باشد ما باهم مسابقه‌ای بدهیم در اخلاق است. جامعه‌ای سالم است که باارزش‌ترین مسابقه‌اش در اخلاق باشد. بهترین مسابقه انسانی در «بِالاخلاق الرَّغیبه..» است؛ یعنی اخلاق پسندیده. «والاَحلامِ العَظیمه..» خردهای بزرگ. «والاَخطارِ الجَلیلَه..» مقام‌های والا. «و الآثار المَحموده..» نشانه‌های نیکو. مشاهده می‌شود که نوع نگاه امام(ع) به اخلاق نگاه وسیعی است.

    موضوعات: اخلاق  لینک ثابت



     [ 07:45:00 ق.ظ ]





      امام حسین   ...
    امام حسین

    می دانی چه چیزی مهم است؟
    یک پشتیبان مهربان! اگر عزم بر آبادی روح و جانت داشته باشی،
    کربلا خوب وعده گاهی و حسین خوب میزبانی است…
    تو را دارم چه غم دارم
    حسین جانم حسین جانم…
     

    بریده ای از کتاب:
    نمی دانست چه گونه حرفش را بزند. از هر کس پرسیده بود نشانی حسین بن علی را داده بودند!
    بخشنده ترین این دیار حسین است.
    -مشکلت را فقط حسین حل می کند!
    -از من می شنوی جز با حسین با کسی دیگر در میان نگذار!
    –حسین را که ببینی خودش کارت را سامان می دهد!
    -این جا بی خود نگرد، خانه ی پسر علی از آن سوست!

    بریده کتاب :
    ابالفضل العباس بر بام خانه ی خدا ایستاد و خطبه خواند، روز هشتم ذیحجه.
    سرها بالا را نگریستند و صدای رسای عباس را شنیدند:
    این خانه به برکت قدوم جد حسین شد قبله…
    حال شما ناسپاسی می کنید و راه خانه را بر امام می بندید…

    همانا حکمت خداست و گرنه شما می دیدید که این خانه ی خداست که به سمت حسین مشتاقانه می شتابد… و حجرالاسود است که برای تبرک، به سمت دستان حسین پرواز می کند…


    ?namaktab.ir ?namaktab.blog.ir ?@namaktab_ir

    موضوعات: معرفی کتاب, اخلاق  لینک ثابت



    [چهارشنبه 1399-03-07] [ 11:51:00 ق.ظ ]





      امیر من : شناختی مختصر ولی عمیق از امیر کربلا، امیری به نام حسین…   ...
    امیر من : شناختی مختصر ولی عمیق از امیر کربلا، امیری به نام حسین…

    امیر من : شناختی مختصر ولی عمیق از امیر کربلا، امیری به نام حسین…
     

    امیر من : نرجس شکوریان فرد، عهد مانا

     

     

    بریده کتاب(۱):

    هق هق گریه هم را خاموش نمی کنم!
    جلوی اشک هایم را نمی گیرم!
    به خودم دلداری نمی دهم تا آرام شوم!
    اما خدایا! فقط حسین است که می تواند برای تو همه ی زندگی اش را ببخشد.

     

    ?namaktab.ir ?namaktab.blog.ir ?@namaktab_ir

    موضوعات: معرفی کتاب, اخلاق  لینک ثابت



     [ 11:48:00 ق.ظ ]





      زنان عنکبوتی فرا داستانی است که از میان جامعه ایران، سر بلند می کند…   ...
    زنان عنکبوتی فرا داستانی است که از میان جامعه ایران، سر بلند می کند…

    معرفی:

    زنان عنکبوتی فرا داستانی است که از میان جامعه ایران، سر بلند می کند…

    بریده کتاب زنان عنکبوتی :

    من فقط عکسای خودمو می ذاشتم.? عکس های مهمونیا و گردشایی که می رفتم. یا گردش و تفریح.?
    عکسای خودمو دوست داشتم. البته برام مهم بود که لایک ❤️و پیام هم داشته باشم?.
    پیجم مثل بچه ام شده بود. مثل خونه خودم. هم دوستش داشتم، هم توش راحت بودم?. خیلی راحت…
    همین که نامحدود بود و آزادی رو لمس می کردم، احساس قدرت می کردم.

     

    بریده کتاب(۲):

    سینا همراه افسر عملیات رفت سمت مترو و شهاب سمت میدان آزادی! زن که در تور قرار گرفت… همراهش شد تا شلوغی مزخرف مترو. تمام زوایای این ایستگاه را حفظ بود و نقطه ی اصلی وصل میکروفون را در نظر داشت. نگاهی به نیرو انداخت و او سری تکان داد. زمان وصل میکروفون که رسید، نیرو مقابل زن قرار گرفت و کیف دستیش را رها کرد. تمام محتویات کیف پخش زمین شد. نیرو عصبی و با ناراحتی رو به زن گفت:
    -خانوم … خانوم ! این چه وضعشه؟
    زن کمی عقب کشید و هراسان از عکس العمل او خم شد تا وسایل را جمع کند. وسایل کیف بیشتر از آنی بود که راحت جمع شود و غرغرهای نیرو، زن را وادار کرد تا بنشیند و کیفی که رو دوشش بود را زمین بگذارد. سینا خودش را رساند. نشست و گفت:

    -زن ها همیشه گیجند. ببین خانم با کیف این آقا چه کار کردی؟
    نیرو با ابروهای در هم رفته از زن دفاع کرد:
    -نه آقا خب این خانوم حتما کار داشتند که عجله کردند. الان هم با هم جمع می کنیم. شما زحمت نکشید. خانم شما هم خودتون رو ناراحت نکنید.
    حین گفتگو، سینا میکروفون را نصب کرد. وسایل جمع شد و نیرو با زن همراه شد! زن از موقعیت پیش آمده راضی بود، سر صحبت را با نیرو باز کرد و چرایی عجله اش را گفت. فرصت پدید آمده بود. بعد از مترو هم با توجه به هم مسیر شدنشان نیرو را کشاند سمت محل کارش.

    بریده کتاب(۳):

    اشک آرام آرام از گوشه ی چشمش راه گرفت… مثل همان اوایلی که جشن طلاق گرفته بود. در جشن کلی خندیده بود و با بچه های دانشگاه خوش گذرانده بود و بعد هم کیک سیاه را خودش بریده بود. اما همان شب تا صبح دو بار بالشش را عوض کرد، بس که اشک ریخته بود. پذیرش شکست سخت است، برای یک زن سخت تر! چرا این طور شد:
    _البته اون می گفت من عوض شدم. دعوامون زیاد شده بود. خیلی به رابطه ی من با بعضیا حساس شده بود. دلش می خواست من حواسم بیشتر باشه…

    بریده کتاب(۴):

    خونه نیست که دژه…
    شهاب پیاده شد و در سکوت شب پهباد را راهی ساختمان کرد. سینا و امیر تصاویری که پهباد از فضای داخل حیاط نشان می داد را روی لب تاب کنترل می کردند. سینا گفت:
    _یه دوربین بالای در ورودی حیاط، اینم دومی بالای ورودی ساختمون، چه قفل کتابی زدن به درش، تمام پنجره ها هم نرده داره که!

    امیر به نور ضعیفی که از یکی از پنجره های این ساختمان دیده می شد اشاره کرد:
    _این ساختمونی که کنار حیاطه انگار تازه ساخته شده! یکی هنوز توی این ساختمونه سینا!
    شهاب داخل ماشین نشست و گفت:
    -هیچ راه نفوذی به داخل ساختمون نبود.
    سینا فیلم را کمی عقب آورد و دوباره با دقت دیدند. شهاب زمزمه کرد:
    -یعنی چند نفر دائم اونجان! بیرون نیومدن تا ببینیمشون؟
    امیر نفسش را بیرون داد و گفت:
    -شاید هم این جا به خونه ی بغلی راه داره و رفت و آمد از اون جاست.

    هر دو برگشتند سمت عقب و منتظر نگاه کردند به امیر و او گفت:
    با آدم های ساده لوح و دوزاری طرف نیستیم.
    امشب نرید خونه. دم سحر هلی کم رو وارد خونه کنید، یه دور دیگه با دقت ببینید. تا خدا چی بخواد! به آرش هم بگید دوربینا رو هک کنه و تصاویر دو ماهی که این خونه راه افتاده رو ببینید. تصاویر همین دو تا دوربین داخل حیاط رو!

     

    ?namaktab.ir ?namaktab.blog.ir ?@namaktab_ir

    موضوعات: معرفی کتاب, اخلاق  لینک ثابت



     [ 11:47:00 ق.ظ ]





      کتاب هنوز سالم است : روح که سالمِ سالمِ سالم باشد سالم ماندن جسم غریب نیست…   ...
    کتاب هنوز سالم است : روح که سالمِ سالمِ سالم باشد سالم ماندن جسم غریب نیست…


     

    کتاب هنوز سالم است
    (ج۴ مجموعه از او)
    شهید شفیعی
    نویسنده: نرجس شکوریان فرد
    انتشارات: عهد مانا

    معرفی:

    من در سال ۱۳۸۱ در تشییع پیکر محمد رضا شفیعی شرکت کرده بودم و می دانستم که پیکر مطهرش سالم است. ولی همیشه دوست داشتم دلیل سالم بودن پیکرش رو بدونم. وقتی این کتاب رو خوندم اصلا فکر نمی کردم که این قدر زندگی ساده و خاکی داشته باشن. متوجه شدم که مادر نقش سازنده ای داشتند. مادر شهید یک الگوی بسیار عالی برای زنان و مادران جامعه هستند و خود شهید الگوی بسیار بزرگی برای جوانان.

    خلاصه:

    جنازه محمدرضا را از زیر خاک در می آورند. بعد از ۱۶سال جنازه سالم است.
    محمدرضا پسر خانواده ای ساده بود.
    مادرش قالی می بافت و پدرش دست فروش بود. اما یک رازهایی باید باشد که این اتفاق عجیب در عالم بیفتد…
    بخوانید تا بدانید.

    بریده کتاب(۱):

    بعد از تبادل اسرا، نوبت جنازه‌ها رسید. قرار شد حتی استخوان‌ های شهدا را تحویل بدهند.
    عراقی‌ها رفتند سراغ قبرها. یکی شان هم قبر محمدرضا بود. با بیل و کلنگ خاک ها را کنار زدند، اما…..
    به فکر چهار تکه استخوان بودند، اما محمد رضا صحیح وسالم بود، رشید و چهار شانه. هیج چیز تکان نخورده بود؛ موهایش؛ پوستش؛ مژه اش؛ محاسن پرش؛ حتی زخم تنش. انگار چند دقیقه ی پیش شهید شده بود. عکس ها ومدارک را مطابقت دادند.

    خبر به گوش صدام رسید. دستور داد جنازه را تحویل ندهند، سه ماه زیر آفتاب داغ عراق بگذارند؛ ولی هیچ اتفاقی نیفتاد. پودر تجزیه روی بدن و صورت محمد رضا ریختند، نه سوخت، نه پودر شد، فقط کمی تغییر کرد. رنگ پوستش سفید بود، سبزه ی با مزه شد. به هر دری می زدند، رسواتر می شدند. صلیب سرخ در جریان بود وایران هم مدرک داشت؛ مجبور شدند محمدرضا را تحویل دهند ؛ « و مکروا مکرالله والله خیر الماکرین»

     

    ?namaktab.ir ?namaktab.blog.ir ?@namaktab_ir

    موضوعات: معرفی کتاب, اخلاق  لینک ثابت



     [ 11:45:00 ق.ظ ]





      کتاب حاج قاسم :   ...
    کتاب حاج قاسم :

     قاسم باشی و قاسمی زندگی کنی می شوی عزیز هم دنیا و هم آخرت…

    ?namaktab.ir ?namaktab.blog.ir ?@namaktab_ir

    موضوعات: اخلاق  لینک ثابت



     [ 11:44:00 ق.ظ ]





      در دریای طوفانی منطقه و دنیا، ملت ایران در کشتی امن اهل‌بیت قرار گرفته است   ...

     

    ملّت ایران با چشم باز، با بصیرت، همه‌ی این اوضاع را زیر نظر داشته باشد و موضع خود را مستحکم نگه دارد و بداند در این دریای طوفانیِ این منطقه و این دنیا -این طوفان، امروز به اروپا هم رسیده است؛ فرانسه را ملاحظه کنید؛ کشورهای اروپایی هم اسیر طوفانند- در این طوفانی که دنیا را و بخصوص منطقه را فراگرفته است، ملّت ایران به برکت اسلام در کشتی امن محبّت اهل‌بیت(۱) و اسلام قرار گرفته‌اند. این بصیرت را حفظ کنید، این روش را حفظ کنید، این مسیر را ان‌شاءالله با قدرت ادامه بدهید؛ پیروزی متعلّق به ملّت ایران است.

    موضوعات: اخلاق  لینک ثابت



     [ 11:43:00 ق.ظ ]





      خدای متعال از مسلمانها خواسته که زیاد بشوند   ...

    خدای متعال از مسلمانها خواسته که زیاد بشوند

    این حدیثی که من خواندم از قول پیغمبر اکرم که «تَناکَحوا تَناسَلوا تَکثُروا»(۱)، خدای متعال از مسلمانها خواسته که زیاد بشوند، افزایش پیدا کنند. واقعاً هم این جور است که اگر چنانچه عدد ملّت مسلمان -حالا در یک کشور اسلامی مثل کشور ایران یا در فضای اسلامی مثل امّت اسلامی- زیاد باشد، این زمینه و امکان برای رشد و تعالی در آنها وجود دارد؛ یعنی وقتی که عدّه زیاد است، افراد صالح در آن قهراً زیادترند، توانایی‌ها قهراً بیشتر است، نیروی انسانی قهراً راقی‌تر است؛ این چون طبیعی است اگر چنانچه جمعیّت زیاد باشد. جمعیّت کم، مقهور واقع میشود. امروز در دنیا آن کشورهایی که جمعیّت‌های زیادی دارند، به برکت آن به خیلی امکانات دست یافته‌اند؛ چین یک نمونه‌ است، هند یک نمونه‌ است؛ با اینکه مشکلاتی هم دارند امّا در عین حال خود این جمعیّت زیاد به عنوان یک ارزش اجتماعی، ارزش سیاسی، یک ارزش بین‌المللی برای آنها توانسته موفّقیّتهایی را به وجود بیاورد. بنا بر این نسل باید افزایش پیدا کند؛ اینکه من تکرار میکنم، تأکید میکنم، به خاطر این است.

    موضوعات: اخلاق  لینک ثابت



     [ 11:42:00 ق.ظ ]





      هر سِمَتی، در کنارش یک مسئولیّتی دارد   ...

    هر سِمَتی، در کنارش یک مسئولیّتی دارد

    بسم الله الرّحمن الرّحیم
    الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین.

    عَن اَبی ذَرٍّ (سَلامُ اللّهِ عَلَیهِ) اَنَّ النَّبیَّ (صَلَّی اللّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ) قالَ یا اَبا ذَرٍّ اِنّی اُحِبُّ لَکَ ما اُحِبُّ لِنَفسی اِنّی اَراکَ ضَعیفاً فَلا تُؤَمَّرَنَّ عَلیٰ اِثنَینِ وَ لا تَوَلَّیَنَّ مالَ یَتیم.(۱)

    قالَ یا اَبا ذَرٍّ اِنّی اُحِبُّ لَکَ ما اُحِبُّ لِنَفسی
    خود جناب ابی‌ذر این توصیه‌ی پیغمبر به خودش را ذکر میکند؛ برای ماها هم درس است، درس بسیار بزرگی است. حضرت به او فرمود من هر چه برای خودم دوست میدارم، برای تو هم دوست میدارم؛ یعنی آن چیزی که میخواهم به تو بگویم، از روی کمال محبّت است؛ چون انسان به خودش کمال محبّت را دارد. خب حالا آن حرفی که حضرت میخواهد به ابی‌ذر بزند چیست؟

    موضوعات: اخلاق  لینک ثابت



     [ 11:41:00 ق.ظ ]





      معرفی کتاب   ...
    معرفی کتاب

    معرفی کتاب
    این کتاب، داستان لیلا دختری است که در تضاد بین داشته های خود و خانواده و اجتماع متحیر مانده است. لیلا به خاطر موقعیت کاری پدرش که در مأموریت های فرامرزی است، مجبور است دوری و سختی هایی را تحمل کند و تحمل این سختی ها و مشکلات نبود پدر، می شود ناهنجاری های برخوردی او با اطرافیانش.
    زندگی لیلا پر از لحظات تنهایی است و این تنهایی ها فرصت هایی برای تفکر او ایجاد کرده است. او معیارهایی را برای زندگی آینده اش برگزیده که شاید اجبار شرایط و زمانه، در آن نقش داشته و حالا می خواهد مختارانه و آزاد، مسیر زندگی اش را متفاوت جلو ببرد.

    در این داستان، خواننده، شاهد درگیری های شخصیت های داستان است که هر کدام به نوبه ی خود، رنجی دارد که زندگی اش را تحت الشعاع قرار می دهد. رنج مقدس یک تابلو از زندگی افراد اطراف ماست. چه خوب، و چه بد. داستان می گذارد که هر شخصیتی، خودش، آنچه که زندگی اش را تحت الشعاع قرار داده است دریافت کند و پیش از آنکه بخواهد تمام مشکلاتش را بر گرده ی دیگری سوار کند، نقش خودش را در زندگی اش ببیند.

    رنج مقدس با واقعیاتی همراه است که لحظه لحظه در زندگی دختر و پسر، زن و مرد ، مذهبی و غیر مذهبی جریان دارد. گفتگوها و عکس العمل ها، تصمیم گیری ها و شادی ها و غم هایی که حجم سنگینی از درد را بر قلب ها و زندگی ها می اندازد. داستان رنج مقدس، جریان همین امروز دنیای ماست که داریم در ان غلت می زنیم.
    این کتاب، لذت ساعت های متفاوت مطالعه ی خانواده ی ایرانی را در کام مخاطب می نشاند.

    موضوعات: معرفی کتاب, اخلاق, مناسبتی  لینک ثابت



     [ 11:40:00 ق.ظ ]





      علم آموزی   ...

    آخرین گفتگوهای پیامبر اعظم و حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله علیهما

    بسم الله الرّحمن الرّحیم
    الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین.

    عَن عائِشَةَ بِنتِ طَلحَةَ عَن عائِشَةَ قالَت ما رَأَیتُ مِنَ النّاسِ اَحَداً اَشبَهَ کَلاماً وَ حَدیثاً بِرَسولِ اللهِ (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) مِن فاطِمَةَ. کانَت اِذا دَخَلَت عَلَیهِ رَحَّبَ بِها وَ قَبَّل یَدَیها وَ اَجلَسَها فی مَجلِسِهِ فَاِذا دَخَلَ عَلَیها قامَت اِلَیهِ فَرَحَّبَت بِهِ وَ قَبَّلَت یَدَیهِ وَ دَخَلَت عَلَیهِ فی مَرَضِهِ فَسارَّها فَبَکَت ثُمَّ سارَّها فَضَحِکَت. فَقُلتُ کُنتُ اَریٰ لِهٰذِهِ فَضلاً عَلَی النِّساءِ فَاِذا هِیَ امرَأَةٌ مِنَ النِّساءِ فَبَینَما هِیَ تَبکیٰ اِذ ضَحِکَت. فَسَأَلتُها فَقالَت اِنّی اِذَن لَبَذِرَةٌ. فَلَمّا تُوَفِّیَ رَسولُ اللهِ (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) سَأَلتُها فَقالَت اِنَّهُ اَخبَرَنی اَنَّهُ یَموتُ فَبَکَیتُ ثُمَّ اَخبَرَنی اَنّی اَوَّلُ اَهلِهِ لُحوقاً بِهِ فَضَحِکتُ.(۱)

    عَن عائِشَةَ بِنتِ طَلحَة عَن عائِشَة قالَت ما رَأَیتُ مِنَ النّاسِ اَحَداً اَشبَهَ کَلاماً وَ حَدیثاً بِرَسولِ اللهِ (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) مِن فاطِمَة
    دختر جناب طلحه، به نام عایشه از زنهای معروف قریش بوده و [نقل میکند از] همسر محترم پیغمبر اکرم، که عایشه(۲) میگوید من ندیدم هیچ کس را که از حیث حرف زدن، از حیث صحبت کردن، شبیه باشد به پیغمبر به قدر جناب فاطمه (سلام‌الله علیها) -که این ایّام،(۳) مناسب با این بزرگوار است- حالا این روایت در مورد کلام و حدیث است؛ قبلها یک روایت دیگری من دیدم -آن هم از عایشه است- که در مورد راه رفتن و نگاه کردن و این خصوصیّات هم میگوید فاطمه (سلام‌الله علیها) اشبه‌النّاس به پیغمبر بود.

    کانَت اِذا دَخَلَت عَلَیهِ رَحَّبَ بِها
    بعد میگوید وقتی جناب فاطمه (سلام‌الله علیها) وارد بر منزل پیغمبر میشد، حضرت ترحیب میکردند، [یعنی] خوشامد میگفتند.

    وَ قَبَّل یَدَیها
    پیغمبر دست مبارک فاطمه‌ی زهرا را میبوسید.

    وَ اَجلَسَها فی مَجلِسِه
    او را در جای خودش می‌نشاند. احترامی که پیغمبر برای این دختر، این بانوی بزرگِ همه‌ی دورانهای بشر قائل بوده، در این حد است.

    فَاِذا دَخَلَ عَلَیها قامَت اِلَیهِ فَرَحَّبَت بِهِ وَ قَبَّلَت یَدَیه
    وقتی [هم که] پیغمبر وارد منزل او میشد، او بلند میشد، خوشامد میگفت، دست مبارک پیغمبر را میبوسید.

    وَ دَخَلَت عَلَیهِ فی مَرَضِه
    فاطمه در [دوران] مریضی پیغمبر، در بیماریِ آخرِ پیغمبر، بر او وارد شد.

    فَسارَّها فَبَکَت
    با پیغمبر درگوشی صحبت کردند. فاطمه (سلام‌الله علیها) گریه کرد.

    ثُمَّ سارَّها فَضَحِکَت
    دوباره درگوشی با هم صحبت کردند، فاطمه (سلام‌الله علیها) لبخند زد و خندید.

    فَقُلتُ کُنتُ اَریٰ لِهٰذِهِ فَضلاً عَلَی النِّساء فَاِذا هِیَ امرَأَةٌ مِنَ النِّساء فَبَینَما هِیَ تَبکیٰ اِذ ضَحِکَت
    عایشه میگوید با خودم گفتم این چه حالتی است. من این خانم را برتر از دیگر زنها میدانستم. معلوم میشود که ایشان هم زنی مثل زنهای دیگر است. یک بار گریه میکند، یک بار خنده میکند.

    موضوعات: اخلاق, مناسبتی  لینک ثابت



     [ 11:35:00 ق.ظ ]





      عوامل پایداری دین و دنیا از دیدگاه امام علی (ع)   ...

    عوامل پایداری دین و دنیا از دیدگاه امام علی (ع)

    ? امام علی (ع) به جابر بن عبدالله انصاری فرمودند: ای جابر قوام بر چهار چیز است:
    ?۱- عالمی که علم خود را به کار دارد و به مردم بیاموزد.
    ?۲- جاهلی که از فرا گرفتن علم سربر نتابد.
    ?۳- بخشنده ای که در بخشش بخل نورزد
    ?۴- فقیری که دنیا را به آخرتش نفروشد.

    ? هر گاه عالم علم خود را به کار ندارد، و جاهل از آموختن سر بر تابد و هر گاه، توانگر از بخشیدن مال خود بخل ورزد، فقیر آخرتش را به دنیا خواهد فروخت.
    ? ای جابر هر کس که از نعمتهای خدا بسیار بهره مند شود، نیازهای مردم به او افزون باشد. هر کس که در نعمتی که خدا به او ارزانی داشته به گونه ای که بر او واجب است عمل کند، خداوند نعمت او را دوام بخشد و باقی گذارد. و هر که چنین نکند، داراییش را به فنا و زوال کشاند.

    ? ترجمه حکمت ۳۷۲ نهج البلاغه

    موضوعات: اخلاق  لینک ثابت



    [چهارشنبه 1399-02-31] [ 04:31:00 ب.ظ ]





      قیمت وجنس فطریه   ...
    قیمت وجنس فطریه

    قیمت وجنس فطریه

    موضوعات: احکام, رمضان  لینک ثابت



     [ 03:06:00 ب.ظ ]





      سعید فطر مبارک باد!   ...
    سعید فطر مبارک باد!

    حلول ماه شوال و عید سعید فطر مبارک باد!
    ***
    عید فطر، روز چیدن میوه های شاداب استجابت مبارک باد

    ادامه »

    موضوعات: احکام, مناسبتی  لینک ثابت



     [ 12:15:00 ب.ظ ]





      از خدا بخواه فقط بخواه و زیاد هم بخواه خدا بی نهایت بخشنده و مهربان است   ...
    از خدا بخواه فقط بخواه و زیاد هم بخواه خدا بی نهایت بخشنده و مهربان است

    روزی حاکم نیشابور برای گردش به بیرون از شهر رفته بود که مرد میانسالی را در حال کار بر روی زمین کشاورزی دید .

    حاکم پس از دیدن آن مرد بی مقدمه به کاخ برگشت و دستور داد کشاورز را به کاخ بیاورند .
    روستایی بی نوا با ترس و لرز در مقابل تخت حاکم ایستاد.
    به دستور حاکم لباس گران بهایی بر او پوشاندند.
    حاکم گفت یک قاطر راهوار به همراه افسار و پالان خوب به او بدهید.

    حاکم که از تخت پایین آمده بود و آرام قدم میزد به مرد کشاورز گفت میتوانی بر سر کارت برگردی ، ولی همین که دهقان بینوا خواست حرکت کند حاکم کشیده ای محکم پس گردن او نواخت .
    همه حیران از آن عطا و حکمت این جفا ، منتظر توضیح حاکم بودند.
    حاکم از کشاورز پرسید : مرا می شناسی؟
    کشاورز بیچاره گفت : شما تاج سر رعایا و حاکم شهر هستید.
    حاکم گفت: آیا بیش از این مرا میشناسی؟ سکوت مرد حاکی از استیصال و درماندگی او بود.
    حاکم گفت:بخاطر داری بیست سال قبل که من و تو با هم دوست بودیم در یک شب بارانی که در رحمت خدا باز بود من رو با آسمان کردم و گفتم خدایا به حق این باران و رحمتت مرا حاکم نیشابور کن و تو محکم بر گردن من زدی و گفتی که ای ساده دل! من سالهاست از خدا یک قاطر با پالان برای کار کشاورزیم می خواهم هنوز اجابت نشده آن وقت تو حکومت نیشابور را می خواهی؟
    یک باره خاطرات گذشته در ذهن دهقان مرور شد.
    حاکم گفت: این قاطر و پالانی که می خواستی ، این کشیده هم تلافی همان کشیده ای که به من زدی.
    فقط می خواستم بدانی که برای خدا حکومت نیشابور یا قاطر و پالان فرق ندارد.
    فقط ایمان و اعتقاد من و توست که فرق دارد….

    از خدا بخواه فقط بخواه و زیاد هم بخواه خدا بی نهایت بخشنده و مهربان است و در بخشیدن بی انتهاست ولی به خواسته ات ایمان داشته باش
    ?????

    موضوعات: تسلیت, احکام  لینک ثابت



    [شنبه 1399-02-27] [ 09:18:00 ق.ظ ]





      مسابقه وبلاگ   ...
    مسابقه وبلاگ

    اخرین مهلت ارسال مطالب تا30اردیبهشت

    موضوعات: احکام, مسابقه  لینک ثابت



     [ 09:07:00 ق.ظ ]





      معرفی کتاب   ...
    معرفی کتاب

    شب پر حادثه و سرنوشت ساز پیرامون شب قدر


    ناشر:عابد/تعداد صفحه:۳۲/قطع:رقعی/نوع جلد:شومیز/تاریخ نشر:۸۱/۰۱/۲۰

    قصه شب قدر
    نویسنده: عبدالتواب یوسف/مترجم: غلامرضا نوعی/ویراستار: محمد نورباقری/نقاش: صلاح بیصار/ناشر:ویدا/تاریخ نشر:۸۰/۰۷/۲۲
    معرفی کوتاه:در این کتاب از مجموعه “زندگانی پیامبر در بیست قصه “داستان “شب قدر “از زبان “شب قدر “برای گروه سنی “ج “روایت می‌شود. شب قدر پس از معرفی خود به‌عنوان شبی از شب‌های ماه رمضان، به مقام و منزلت خود اشاره می‌کند، سپس از چگونگی حضور جبرئیل نزد پیامبر (ص) در غار حرا و نزول نخستین آیات خداوند و آغاز بعثت پیامبر (ص) سخن می‌گوید. کتاب با عکس‌ها و طرح‌های رنگی همراه است

    https://khodadad5186.kowsarblog.ir/

    موضوعات: معرفی کتاب, احکام  لینک ثابت



    [چهارشنبه 1399-02-24] [ 10:14:00 ق.ظ ]






      خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما